islamic pictures


در اوّل محرّم، امام صادق علیه السّلام به من (فضیل) فرمود:
- دیشب کجا بودی؟
- عرض کردم: دیشب بین ما کسی بود که می گفت: هلال ماه محرّم را دیدم. لذا یکی از دوستان و محبّین شما به مناسبت اوّل محرّم، مجلسی منعقد نموده بود؛ و ما برای ناله و عزاداری بر جدّ بزرگوارتان حضرت سیّدالشهداء علیه السّلام و اهل بیت آن حضرت ـ به خاطر مصائبی که بر آن بزرگوارن در این ماه وارد شده ـ در مجلس او شرکت کردیم و بر مصائب شما اهل بیت علیهم السّلام گریستیم.

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«نَوَّرَ اللهُ قَلبَکَ وَ شَرَحَ صَدرَکَ وَ آجَرَکَ عَلی حُسین صُنعِکَ وَ وِلائِکَ لِأهلِ بَیتِ نَبِیِّکَ»
«خداوند دلت را روشن کند، و به تو شرح صدر مرحمت فرماید، و تو را بر این عمل خوب و موالات تو با اهل بیت پیامبر علیهم السّلام پاداش دهد»

حضرت فرمودند: ای فضیل! هنگامی که از مجلس عزا بیرون آمدی، جلوی در خانه، به چیزی برخورد نکردی؟
عرض کردم: بله، خداوند مرا فدای شما گرداند. با مردی که جلوی در نشسته بود برخورد کردم، فرمود: آن شخص را می شناختی؟ گفتم : هوا تاریک بود و نتوانستم او را بشناسم.
حضرت فرمود: خود من جلوی در نشسته بودم!
گفتم: الله اکبر، پس برای چه به مجلس ما نیامدید تا در صدر مجلس بنشینید؟ به خدا قسم شما صاحب عزا هستید و واجب است به شما تعزیت بگوییم.

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«من می خواستم وارد مجلس شوم، امّا دیدم در صدر مجلس جدّم پیامبر و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهم السّلام حضور دارند، و با شما برای اباعبدالله الحسین علیه السّلام می گریستند و نوحه و عزاداری می کردند.»
منبع: ثمرات الاعواد، ج۱، ص۱۶ و منابع­النورأ، ص۱۷ و مصاریع العبرة، ج۱، ص





















السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

























به دلم دیدنت برات شده، به خدا صبح و شام منتظرم
همه ی روزها ولی به خصوص، آخر هفته هام منتظرم

نه شبیهم به هر مسلمانی، نه نماز درست و درمانی …
چه بگویم خودت که می دانی، من چه اندازه خام منتظرم

منبرت جای خطبه های کیاست!؟ چقدر جمعه ها برو و بیاست!
سر سجّاده ها شلوغ ریاست، من در این ازدحام منتظرم

ندبه خوان های خوش صدا جمعند، همه ی کلّه گنده ها جمعند
انتظار خواصّ اینجوری است، من شبیه عوام منتظرم

جیب ها جیب های سُبحه شده، لقمه ها لقمه های شُبهه شده
انتظارت حلال بعضی ها، من گمانم حرام منتظرم

تو کجا؟ من کجا؟ چقدر سراب؟ ساقی سال های قحط شراب
من ولی با همین وجود خراب، دست در دست جام منتظرم

زود تا محتسب خبر نشده، ریشه ی تاک ها تبر نشده
کار من تا خراب تر نشده، تا همین جا تمام، منتظرم

بی جواب از تو بر نمی گردد گریه های سلام هیچ کسی
السّلام عـلیـک یا موعــود، ــ و عـلیـک السّلام منتظرم